ز بــس دامـن کـشـد در خــون مـردم نـازنـیـن مـنز دامـنـگـیـری او جــوی خـون شـد آسـتــیـن مـنبـه این طالع چـرا از دوستـان من راستـی جـویم؟که افتاده اس…
ز بــس دامـن کـشـد در خــون مـردم نـازنـیـن مـن | ز دامـنـگـیـری او جــوی خـون شـد آسـتــیـن مـن |
بـه این طالع چـرا از دوستـان من راستـی جـویم؟ | که افتاده است چپ با دست من نقش نگین من |
اگر چـه ظاهرم تـلخ اسـت، شیرین است گفتـارم | نــهـان در پــرده زنــبــور بــاشــد انــگــبــیـن مــن |
ز بـس بـر خـرمـنـم بـرق بـلـا ده تـیـغـه مـی بــارد | بـه خاکستـر نشیند تـا بـه گردن خوشه چین من |
شفق هر صبحدم صد کاسه خون در ساغرم ریزد | فلک از کهکشـان هر شب کمر بـندد بـه کین من |
مـده رو پــیـش چــشـم مـن نـقـاب بــی مـروت را | مــبـــاد آیــد بـــرون از پـــرده آه آتـــشـــیــن مــن |
دمــاغ نــالــه مــجــنــون صــحــرایـی کــجــا دارد؟ | جـرس را مهر بـر لـب می نهد محـمل نشـین من |
امـیـدی هـسـت آب رفـتـه اش دیـگـر بــه جـو آیـد | یکـی سـازد بـه مژگـان دسـت را گـر آسـتـین من |
تـو ای صـائب دل خـرم اگـر داری خـوشـت بـاشـد | گـره فـرسـود شـد در گـرد غـم چـیـن جـبـین مـن |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج