فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٦٤١: ز بس دامن کشد در خون مردم نازنین من

ز بــس دامـن کـشـد در خــون مـردم نـازنـیـن مـنز دامـنـگـیـری او جــوی خـون شـد آسـتــیـن مـنبـه این طالع چـرا از دوستـان من راستـی جـویم؟که افتاده اس…

ز بــس دامـن کـشـد در خــون مـردم نـازنـیـن مـنز دامـنـگـیـری او جــوی خـون شـد آسـتــیـن مـن
بـه این طالع چـرا از دوستـان من راستـی جـویم؟که افتاده است چپ با دست من نقش نگین من
اگر چـه ظاهرم تـلخ اسـت، شیرین است گفتـارمنــهـان در پــرده زنــبــور بــاشــد انــگــبــیـن مــن
ز بـس بـر خـرمـنـم بـرق بـلـا ده تـیـغـه مـی بــاردبـه خاکستـر نشیند تـا بـه گردن خوشه چین من
شفق هر صبحدم صد کاسه خون در ساغرم ریزدفلک از کهکشـان هر شب کمر بـندد بـه کین من
مـده رو پــیـش چــشـم مـن نـقـاب بــی مـروت رامــبـــاد آیــد بـــرون از پـــرده آه آتـــشـــیــن مــن
دمــاغ نــالــه مــجــنــون صــحــرایـی کــجــا دارد؟جـرس را مهر بـر لـب می نهد محـمل نشـین من
امـیـدی هـسـت آب رفـتـه اش دیـگـر بــه جـو آیـدیکـی سـازد بـه مژگـان دسـت را گـر آسـتـین من
تـو ای صـائب دل خـرم اگـر داری خـوشـت بـاشـدگـره فـرسـود شـد در گـرد غـم چـیـن جـبـین مـن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج