یک اشارت و تو بر قتل جهان بسیار استدر کمینی که تویی تیر و کمان بیکار استمن و اوصاف تو تـا شغل قلم تـحریر استمن و تـحسین تـو تـا کار زبـان گفتـار استبـ…
یک اشارت و تو بر قتل جهان بسیار است | در کمینی که تویی تیر و کمان بیکار است |
من و اوصاف تو تـا شغل قلم تـحریر است | من و تـحسین تـو تـا کار زبـان گفتـار است |
بـر سـیمین تـو را از زر خـالـص ننگ اسـت | رخ رخـشـان تـو را از مـه تـابـان عـار اسـت |
عاشق روی تـو از سر چـمن دلتـنگ است | سـاکـن کـوی تـو از بـاغ جـنان بـیزار اسـت |
کـافـر عـشـقـم اگـر از پـی تـسـبــیـح روم | تـا بـه دسـتـم ز سـر زلف بـتـان زنار اسـت |
ســر مـا و قـدم مـغــبــچــه بــاده فــروش | تـا ز مـیـنـای مـی و دیـر مـغـان آثـار اسـت |
روشـنت گردد اگر خـال و خـطش را بـینی | که چـرا روز فراق و شب هجـران تـار است |
قـیـمـت خــاطــر مـجــمـوع فـروغــی دانـد | که از آن زلف پـراکـنده پـریشـان کـار اسـت |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج