نبـالـد بـر خـود از شـهرت دل نازک خـیال منز انگشـت اشـارت بـیش می کـاهد هلال منز بـرق تـشـنگی از خـرمن من دود اگر خـیزدبـه آب زندگـی لب تـر نمی سـازد …
نبـالـد بـر خـود از شـهرت دل نازک خـیال من | ز انگشـت اشـارت بـیش می کـاهد هلال من |
ز بـرق تـشـنگی از خـرمن من دود اگر خـیزد | بـه آب زندگـی لب تـر نمی سـازد سـفـال من |
نبـیند بـا هزاران چشم پیش پای خود گردون | اگــر از دل قــدم بــیـرون نـهـد گـرد مـلـال مـن |
تـمنای وصـالش چـون بـه گرد خـاطرم گردد؟ | پـریرویی کـه از تـمـکـین نـیـایـد در خـیـال مـن |
بـه امـید چـه روز حـشـر از لـب مـهر بـردارم؟ | که کوتـه می کند طول زمان را عرض حال من |
ز حـیـرت سـروهـا را مـی رود از یـاد بـالـیـدن | به هر گلشن که گردد جلوه گر نازک نهال من |
ازان از فربهی چون ماه می سازم تهی پهلو | که بیش از بـدر ناخن می زند بـر دل هلال من |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج