فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٦٣٦: به هم پیوسته از بس در حریم سینه داغ من

بـه هم پـیوسته از بـس در حریم سینه داغ منتــمـاشــایـی نـدارد رنـگ از گـلـگـشـت بــاغ مـنچـنان از آفـتـاب عـشـق می جـوشـد دماغ منکـه پـهلـو می زند بـا…

بـه هم پـیوسته از بـس در حریم سینه داغ منتــمـاشــایـی نـدارد رنـگ از گـلـگـشـت بــاغ مـن
چـنان از آفـتـاب عـشـق می جـوشـد دماغ منکـه پـهلـو می زند بـا چـشـمه خـورشـید داغ من
مرا برده است وحشت از جهان آب و گل بیرونعـرق ریزد فـلـک بـیهوده ز انجـمـن در سـراغ مـن
ز مــنــت بــر دل روشــن بــود مــردن گــواراتــرشـود دسـت حـمـایـت بـاد صـرصـر بـر چـراغ مـن
مـرا زنـگــار از دل چــون زدایـد بــاده لــعــلــی؟کـه می چـون لـالـه خـون مـرده گـردد در ایاغ من
ز فــکــر عــافــیــت آســوده ام بـــا درد و داغ اوز جــوش گــل نـدارد ســبــزه بــیـگــانـه بــاغ مـن
اگـر چـه خـاک من گلرنگ شـد از بـاده پـیماییهمـان خـمیازه چـون گـل می زند موج از ایاغ من
مشو از شبـنم خـونگرم من ای شـاخ گل غافلکه می سوزد نفس خورشید تـابـان در سراغ من
ندارد دودمان عشـق چـون من مجـلس افروزیسـیـه مـسـتــی کـنـد پــروانـه از دود چــراغ مـن
به شیرین کاری صنعت ز شیرین بـرده ام دل راچـرا مـیـراب جــوی شـیـر نـبــود سـنـگـداغ مـن؟
ازان دارد چــو داغ لــالــه، داغ مـن رگ خــامـیکه بیش از داغ، شور عشق می سوزد دماغ من
ز تأثــیـر دعـای جـوشـن مـی نـشـکـنـد صـائببـه سـنگ خـاره چـون یاقـوت اگـر غـلطـد ایاغ من

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج