فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٦٣٤: ز بی عشقی بهار زندگی دامن کشید از من

ز بـی عـشـقـی بـهار زندگی دامن کـشـید از منوگـرنه همـچـو نخـل طـور آتـش می چـکـید از منز بی دردی دلم شد پاره ای از تن، خوشا عهدیکه هر عضوی چو دل از بی…

ز بـی عـشـقـی بـهار زندگی دامن کـشـید از منوگـرنه همـچـو نخـل طـور آتـش می چـکـید از من
ز بی دردی دلم شد پاره ای از تن، خوشا عهدیکه هر عضوی چو دل از بی قراری می تپید از من
بـه حـرفی عقل شد بـیگانه از من، عشق را نازمکـه بـا آن بـی نیازی ناز عـالـم می کـشـید از مـن
چـرا بــرداشـت آن ابــر بـهـاران سـایـه از خـاکـم؟زبـان شـکـر جـای سـبـزه دایم مـی دمـیـد از مـن
شـلـایـن تــر ز خــون نـاحــقـم در هـر چــه آویـزمبـه زور دسـت نـتـوان دامـن الـفـت کـشـید از مـن
نظربـازان نمی بـاشند بـی هنگامه چـون مجـنونغـزالـان رام مـن گـشـتـند اگـر لـیلـی رمـید از مـن
ز بـی بـرگـی بـه کـار چـشـم زخـم بـاغ مـی آیـممـبـاش ای بـوسـتـان پـیرا بـه کـلـی ناامید از مـن
نــگــیـرم رونــمــای گــوهــر دل هـر دو عــالــم رابـه سـیم قـلـب نتـوان مـاه کـنعـان را خـرید از من
نــوای بــیـخــودان داروی بــیـهـوشــی بــود دل رادگر خـود را ندید آن کس که فـریادی شـنید از من
تـو بـودی کام دل ای نخـل خـوش پـیوند، جـانم رانـپـیـونـدد بـه کـام دل، تـرا هـر کـس بــریـد از مـن
بـه خـرج بـرق آفـت رفـت یکـسـر دانـه هـای مـننـگـردید آسـیایی در شـکـسـتـن روسـفـید از مـن
ز بـس از غیرت من کشتگان را خون به جوش آمدچـراغـان شـد ز خـون تـازه خـاک هر شـهید از من
ز انـصـاف فـلـک دلـســرد غـواصـی شـدم صـائبز بــس گــوهـر بــرون آوردم و ارزان خــریـد از مــن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج