بـهـار شـد کـه بــبــنـدنـد در گـلـسـتـان راشـکـوفـه پـنـبـه شـود گـوش بـاغـبـانـان راهـزار بـار فـزون شـمـع آسـیا کـرده اسـتغــبـــار خـــاطــر مــن …
بـهـار شـد کـه بــبــنـدنـد در گـلـسـتـان را | شـکـوفـه پـنـبـه شـود گـوش بـاغـبـانـان را |
هـزار بـار فـزون شـمـع آسـیا کـرده اسـت | غــبـــار خـــاطــر مــن آفــتـــاب تـــابـــان را |
حـبـاب نیست، که از شرم لعل سیرابـش | عرق بـه جبهه نشسته است آب حیوان را |
ز مــاهــتـــاب بـــنــاگــوش یــار مــی آیــد | کـه شـیر مـسـت کـنـد ریگ این بـیـابـان را |
صـدف بـه کد یمین رزق خـویش می گیرد | عـبـث بـه جـود سـتـایش کـننـد نیسـان را |
چه ساده ام که به دست تهی طمع دارم | کـه پـر ز بــوسـه کـنـم چـاه آن زنـخـدان را |
ز جـرم عـشـق نهان داشـتـن پـشـیمـانـم | نـمـک چــشـیـده و دزدیـده ام نـمـکـدان را |
بـهشت سـرمه ازین خـاک می بـرد صائب | به مصر و شام چه نسبت بود صفاهان را؟ |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج