فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٦١٢: مروت نیست گل از بوستان پیش از سحر چیدن

مروت نیست گل از بوستان پیش از سحر چیدنبـسـاط خـرمـی و عـیـش را نـاچـیـده بــرچـیـدنز روی گـلرخـان قـانع ز گـل چـیدن بـه دیدن شـوکه گردد خـارخـار حـرص …

مروت نیست گل از بوستان پیش از سحر چیدن بـسـاط خـرمـی و عـیـش را نـاچـیـده بــرچـیـدن
ز روی گـلرخـان قـانع ز گـل چـیدن بـه دیدن شـو که گردد خـارخـار حـرص بـیش از بـیشتـر چـیدن
اگـر از دردمـندی ها شـوی بـاریک، بـی زحـمـت گل بـی خار چـون رگ می تـوان از نیشتـر چیدن
زمـیـن گـیـر وطـن قـدر سـبـکـبــاری نـمـی دانـد ز بـی بـرگ و نوایی می تـوان گل در سفر چیدن
چـه خونها می کند در دل خـس و خـار علایق را ز گـلـزار جـهان دامـان خـود چـون سـرو بـرچـیدن
مـکـش بـا گـریه مـسـتـانـه در پـرداز دل زحـمـت که بـیکارسـت خـار و خـس ز راه سیل بـرچـیدن
مـجـو صـبـر از دل دیـوانـه در هـنـگـامـه طـفـلـان که تـلخی دیده دست و پـا کند گم در ثمر چیدن
ز حـیـرانـی مـسـخـر کـرد شـبــنـم گـلـعـذاران را به دست بسته اینجا می توان گل بیشتر چیدن
ز غـفـلـت پــهـن کـردم در ره ســیـل فـنـا صـائب بـسـاطی را که می بـایسـت ناافکنده بـر چـیدن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج