ز فرزین بـند آن رخ من چه شهماتـم چه شهماتممـکـن ای شـه مـکـافـاتـم مکـن ای شـه مکـافـاتـمدلم پر گشت از مهری که بر چشمت از او مهریاگــر در پــیـش مــحـ…
ز فرزین بـند آن رخ من چه شهماتـم چه شهماتم | مـکـن ای شـه مـکـافـاتـم مکـن ای شـه مکـافـاتـم |
دلم پر گشت از مهری که بر چشمت از او مهری | اگــر در پــیـش مــحــرابــم وگــر کــنــج خــرابــاتــم |
بــه لـخـت ایـن دل پــاره مـگـر رحـمـت شـد آواره | مـــرا فـــریـــاد رس آخـــر کـــه در دریــای آفـــاتـــم |
چـو شاه خوش خرام آمد جـز او بـر من حـرام آمد | چـه بـی بـرگـم ز هـجـرانـش اگـر در بــاغ و جـنـاتـم |
مـرا رخـسـار او بـایـد چـه سـود از مـاه و پـرویـنـم | چو شام زلف او خواهم چه سود از شام و شاماتم |
چــو از دســتــش خــورم بــاده مــنــم آزاد و آزاده | چـو پـیـش او زمـیـن بـوسـم بـه بــالـای سـمـاواتـم |
سـعادت ها که من دارم ز شـمس الدین تـبـریزی | سـعـادت هـا سـجـود آرد بـه پـیـش این سـعـاداتـم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج