فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 8 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٦٠٧: میسر نیست با هوش وخرد بی دردسر بودن

میسر نیسـت بـا هوش وخـرد بـی دردسر بـودنگـوارا مـی کـنـد وضـع جـهـان را بــی خـبــر بــودننبـاشد بـر دلم چـون سرو از بـی حـاصلی بـاریکـه دارد حـاصـلی …

میسر نیسـت بـا هوش وخـرد بـی دردسر بـودن گـوارا مـی کـنـد وضـع جـهـان را بــی خـبــر بــودن
نبـاشد بـر دلم چـون سرو از بـی حـاصلی بـاری کـه دارد حـاصـلی چـون تـازه رویی بـی ثـمر بـودن
قـنـاعـت بـا در دل کـن ازین درهـای بـی حـاصـل کــه بـــاشــد زرد روی آفــتــاب از در بــه در بــودن
ز فـیـض جــام در دورسـت ذکـر خـیـر جــم دایـم نــبـــایــد در جــهــان آفــریــنــش بــی اثــر بـــودن
شـد از تـسـلـیم بـر مـن تـنگـنـای چـرخ گـلـزاری کـه گردد بـیضـه مهد راحـت از بـی بـال و پـر بـودن
بـه جـامی دسـتـگیری کن من افتـاده را سـاقی که دستم چون سبو گردید خشک از زیر سر بودن
ز سنگ کودکان بـر دل غبـاری نیسـت مجـنون را که خـندان اسـت کبـک مسـت از کوه و کمر بـودن
بر آتش می زنم چون شمع بهر چشم تر خود را که در دل می خلد چـون خـار بـی مژگان تـر بـودن
بـه مـقـدار گـرانی غـوطـه در گـل مـی زند لـنگـر کـه گـردد قــطــره دور از قــرب دریـا از گـهـر بــودن
جـگـردارانـه سـر کـن راه صـحـرای طـلـب صـائب کـه کـام شـیـر گـردد نـقـش پـا از بـی جـگـر بـودن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج