فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٦٠٧: ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد

ای دل بـه غـمـش ده جـان یعـنی بـنمـی ارزدبی سر شو و بی سامان یعنی بنمی ارزدچـون لـعـل لـبـش دیـدی یک بـوسـه بـدزدیدیبـرخـیـز ز لـعـل و کـان یـعـنـی بـ…

ای دل بـه غـمـش ده جـان یعـنی بـنمـی ارزدبی سر شو و بی سامان یعنی بنمی ارزد
چـون لـعـل لـبـش دیـدی یک بـوسـه بـدزدیدیبـرخـیـز ز لـعـل و کـان یـعـنـی بـنـمـی ارزد
در عشق چنان چوگان می باش به سر گردانچـون گـوی در این میدان یعـنی بـنمی ارزد
بـی پـا شـد و بـی سـر شـد تـا مرد قلندر شدشـابــاش زهـی ارزان یـعـنـی بـنـمـی ارزد
چـون آتــش نـو کـردی عـقـلـم بــه گـرو کـردیخـاک تـوم ای سـلـطـان یعـنی بـنمـی ارزد
بـر عشـق گذشـتـم من قربـان تـو گشـتـم منآن عـیـد بـدیـن قـربـان یـعـنـی بـنـمـی ارزد
چــون مــردم دیـوانـه ویـران کــنــم ایـن خــانـهآن وصـل بـدین هجـران یعـنـی بـنـمـی ارزد
تـــا دل بـــه قــمــر دادم از گــردش او شـــادمچـون چـرخ شـدم گـردان یعـنی بـنمی ارزد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج