فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٦٠٣: گویند به بلا ساقون ترکی دو کمان دارد

گویند بـه بـلا سـاقـون تـرکی دو کمان داردور زان دو یـکـی کـم شـد مـا را چـه زیـان داردای در غــم بــیــهــوده از بـــوده و نــابــودهکـاین کـیسـه زر د…

گویند بـه بـلا سـاقـون تـرکی دو کمان داردور زان دو یـکـی کـم شـد مـا را چـه زیـان دارد
ای در غــم بــیــهــوده از بـــوده و نــابــودهکـاین کـیسـه زر دارد وان کـاسـه و خـوان دارد
در شام اگر میری زینی بـه کسی بـخـشدجــانـت ز حــسـد ایـن جــا رنـج خــفـقـان دارد
جـز غمزه چشم شه جـز غصه خشم شهوالـلـه کـه نـینـدیـشـد هـر زنـده کـه جـان دارد
دیوانـه کـنـم خـود را تـا هـرزه نـیـنـدیـشـمدیـوانــه مــن از اصــلــم ای آنــک عــیــان دارد
چون عقل ندارم من پیش آ که تویی عقلمتـو عقل بـسـی آن را کو چـون تـو شـبـان دارد
گر طـاعـت کـم دارم تـو طـاعـت و خـیر منآن را کـه تــویـی طــاعــت از خــوف امـان دارد
ای کــوزه گـر صــورت مـفــروش مـرا کــوزهکـوزه چــه کـنـد آن کــس کـو جــوی روان دارد
تـو وقـف کـنی خـود را بـر وقـف یکـی مردهمن وقف کسـی بـاشـم کو جـان و جـهان دارد
تــو نــیــز بـــیــا یــارا تــا یــار شــوی مــا رازیــرا کــه ز جــان مــا جــان تـــو نــشــان دارد
شمس الحـق تـبـریزی خورشید وجـود آمدکان چرخ چه چرخست آن کان جا سیران دارد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج