هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستمتـا بـه چـه شیوه ها تـو را من ز خـدا بـخواستـمتـا شـوی از سـجـود مـن مونس این وجـود منخود بشد این وجود من چون که…
هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستم | تـا بـه چـه شیوه ها تـو را من ز خـدا بـخواستـم |
تـا شـوی از سـجـود مـن مونس این وجـود من | خود بشد این وجود من چون که تو را بخواستم |
در پــی آفـتــاب تــو ســایـه بــدم ضــیـاطــلـب | پـاک چـو سایه خوردیم چون که ضیا بـخواستـم |
آهـنـیـم ز عــشــق تــو خــواســتــه نـور آیـنـه | آتـش و زخـم می خـورم چـونک صفا بـخواستـم |
سـوی تـو چـون شـتـافـتـم جـای قـدم نیافـتـم | پـاک ز جـا بــبـردیـم چـون ز تـو جـا بــخـواسـتـم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج