فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٥٩٩: هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستم

هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستمتـا بـه چـه شیوه ها تـو را من ز خـدا بـخواستـمتـا شـوی از سـجـود مـن مونس این وجـود منخود بشد این وجود من چون که…

هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستمتـا بـه چـه شیوه ها تـو را من ز خـدا بـخواستـم
تـا شـوی از سـجـود مـن مونس این وجـود منخود بشد این وجود من چون که تو را بخواستم
در پــی آفـتــاب تــو ســایـه بــدم ضــیـاطــلـبپـاک چـو سایه خوردیم چون که ضیا بـخواستـم
آهـنـیـم ز عــشــق تــو خــواســتــه نـور آیـنـهآتـش و زخـم می خـورم چـونک صفا بـخواستـم
سـوی تـو چـون شـتـافـتـم جـای قـدم نیافـتـمپـاک ز جـا بــبـردیـم چـون ز تـو جـا بــخـواسـتـم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج