فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 مرداد 1403

شماره ٥٩٤: به تدبیر خرد سر پنجه نتوان با قضا کردن

بـه تـدبـیر خـرد سـر پـنجـه نتـوان بـا قضا کردندرین دریا بـه دسـت بـسـتـه می بـاید شنا کردندل غمگین به زور اشک هیهات است بـگشایدبــه دنـدان گـهـر نـتـ…

بـه تـدبـیر خـرد سـر پـنجـه نتـوان بـا قضا کردندرین دریا بـه دسـت بـسـتـه می بـاید شنا کردن
دل غمگین به زور اشک هیهات است بـگشایدبــه دنـدان گـهـر نـتــوان گـره از رشـتــه وا کـردن
ز خودداری بـه دست و پـا ره نزدیک می پـیچدعـنـان چـون مـوج مـی بـاید درین دریا رهـا کـردن
نکردی سجـده ای ز اخلاص تـا افراختـی قامتبـه بـام کعـبـه عـمرت رفـت در کسـب هوا کـردن
نگردیده است تـا پـوچ از هوای نفس دل در تـنبــه آه ایـن دانـه را از کـاه مـی بــایـد جـدا کـردن
ز دیوار زمین گیر قـناعـت سـایه ای خـوش کـنکـه خــواب امـن نـتــوان در تــه بــال هـمـا کـردن
چو می دانی گواه از خانه دارد دست و پای توکمال کوته اندیشی است دست از پا خطا کردن
ز خواهش های بـیجا گر نه ای شرمنده و نادمچـه داری دست پـیش روی خود وقت دعا کردن؟
بـود چون سرو دایم نوبـهارش بـی خزان صائبتـواند هر که بـا یک جـامه چـون سرو اکتـفا کردن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج