فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٥٨٦: سعادت جو دگر باشد و عاشق خود دگر باشد

سعادت جـو دگر بـاشد و عاشق خـود دگر بـاشدندارد پـای عشق او کسی کش عشق سر بـاشدمـراد دل کـجـا جـویـد بــقـای جـان کـجـا خـواهـددو چـشم عشق پـرآتـش که د…

سعادت جـو دگر بـاشد و عاشق خـود دگر بـاشدندارد پـای عشق او کسی کش عشق سر بـاشد
مـراد دل کـجـا جـویـد بــقـای جـان کـجـا خـواهـددو چـشم عشق پـرآتـش که در خـون جـگر بـاشد
ز بـدحـالی نمی نالد دو چـشـم از غم نمی مالدکه او خـواهد که هر لحـظه ز حـال بـد بـتـر بـاشـد
نه روز بـخـت می خواهد نه شب آرام می جـویدمیان روز و شب پـنهان دلش همچون سحر بـاشد
دو کاشانه ست در عالم یکی دولت یکی محنتبه ذات حق که آن عاشق از این هر دو به درباشد
ز دریا نیسـت جـوش او که در بـس یتـیمسـت اواز این کان نیست روی او اگر چـه همچـو زر بـاشد
دل از سودای شاه جـان شهنشاهی کجـا جـویدقبـا کی جـوید آن جـانی که کشتـه آن کمر بـاشد
اگـر عـالـم همـا گـیرد نجـوید سـایه اش عـاشـقکـه او سـرمسـت عـشـق آن همای نام ور بـاشـد
اگـر عـالم شـکـر گیرد دلش نالان چـو نی بـاشـدوگر معـشـوق نی گوید گدازان چـون شـکر بـاشـد
ز شـمس الدین تـبـریزی مقیم عشـق می گویمخـداونـدا چـرا چـنـدین شـهـی انـدر سـفـر بـاشـد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج