فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٥٨٣: رسیدم در بیابانی که عشق از وی پدید آید

رسـیدم در بـیابـانـی کـه عـشـق از وی پـدید آیدبـیابـد پـاکـی مطـلـق در او هر چـه پـلـید آیدچه مقدارست مر جـان را که گردد کفو مرجـان راولـی تـو آفـتـاب…

رسـیدم در بـیابـانـی کـه عـشـق از وی پـدید آیدبـیابـد پـاکـی مطـلـق در او هر چـه پـلـید آید
چه مقدارست مر جـان را که گردد کفو مرجـان راولـی تـو آفـتـابـی بـین کـه بـر ذره پـدیـد آیـد
هزاران قفل و هر قفلی بـه عرض آسـمان بـاشددو سه حرف چو دندانه بر آن جمله کلید آید
یکی لوحـیست دل لایح در آن دریای خـون سایحشـود غازی ز بـعـد آنک صـد بـاره شـهید آید
غلام موج این بحرم که هم عیدست و هم نحرمغـلـام مـاهـیم کـه او ز دریـا مـسـتـفـیـد آیـد
هر آن قطـره کز این دریا بـه ظـاهر صـورتـی یابـدیقـین مـی دان کـه نـام او جـنید و بـایزید آید
درآ ای جان و غسلی کن در این دریای بـی پایانکه از یک قطره غسـلت هزاران داد و دید آید
خـطـر دارنـد کـشـتــی هـا ز اوج و مـوج هـر دریـاامان یابـند از موجـی کز این بـحـر سـعید آید
چو عارف را و عاشق را به هر ساعت بـود عیدینبـاشـد منتـظـر سـالـی کـه تـا ایام عـید آید

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج
آخرین اخبار شعر و ادبیات