فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٥٧٢: آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدم

آمـد خـیـال خـوش کـه مـن از گـلـشـن یـار آمـدمدر چـشـم مسـت من نگر کـز کـوی خـمار آمدمسـرمـایه مـسـتـی مـنم هم دایه هسـتـی مـنمبـالـا مـنـم پـسـتـی مـ…

آمـد خـیـال خـوش کـه مـن از گـلـشـن یـار آمـدم در چـشـم مسـت من نگر کـز کـوی خـمار آمدم
سـرمـایه مـسـتـی مـنم هم دایه هسـتـی مـنم بـالـا مـنـم پـسـتـی مـنم چـون چـرخ دوار آمـدم
آنــم کـــز آغـــاز آمــدم بـــا روح دمــســـاز آمــدم بــرگـشـتـم و بــازآمـدم بـر نـقـطـه پـرگـار آمـدم
گــفــتــم بــیـا شــاد آمـدی دادم بــده داد آمـدی گـفـتـا بــدیـد و داد مـن کـز بـهـر ایـن کـار آمـدم
هم من مه و مهتـاب تـو هم گلشـن و هم آب تـو چندین ره از اشتاب تو بی کفش و دستار آمدم
فرخنده نامی ای پسر گر چه که خامی ای پسر تـلخـی مکـن زیرا کـه من از لطـف بـسـیار آمدم
خندان درآ تلخی بکش شابـاش ای تلخی خوش گل ها دهم گر چـه کـه من اول همه خـار آمدم
گل سـر بـرون کرد از درج کـالصـبـر مفـتـاح الفـرج هـر شـاخ گـویـد لـاحـرج کـز صـبــر دربــار آمـدم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج