فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

شماره ٥٦٠: چو نیست غیر تو کس آفتاب با سایه

چـو نیست غیر تـو کس آفتـاب بـا سایهتو سایه بر سر من افگن ای هما سایهدلم بـوصل طمع کرد گفتـم اینت محـالکـه جـمـع مـی نشـود آفـتـاب بـا سـایهمـیـان روی …

چـو نیست غیر تـو کس آفتـاب بـا سایهتو سایه بر سر من افگن ای هما سایه
دلم بـوصل طمع کرد گفتـم اینت محـالکـه جـمـع مـی نشـود آفـتـاب بـا سـایه
مـیـان روی تـو و آفـتـاب تـابــان هـسـتهـمـان تــفــاوت کـز آفـتــاب تــا ســایـه
مرا بـسـایه تـو حـاجـتـسـت واین دولتخــوهـم ولـی نـبــود آفــتــاب را ســایـه
بـتـو پـناه بـرم ازهمه کـه بـر سـر خـاکدرخــت وار نـمـی افــگـنـد گـیـا ســایـه
تـوانگـری وجـمـال تـرا چـه نقـصـانسـتبـلطـف اگر فـگنی بـرچـو من گدا سـایه
از آسـمان بـرکـت جـذب کـرد روی زمینچـو بـر وی افتـاد از عـدل پـادشـا سـایه
تـو پـادشـاهی وهـمـچـون گـدا نـینـدازدسـگ فـقـیـر تــو بــر نـان اغـنـیـا سـایـه
فـقـیـر تــو نـکـنـد اعــتــمـاد بــر جــزتــوچـو آدمـی نـزنـد تـکـیه بـر عـصـا سـایه
شراب عشق تو درما چنان اثر کردستکـه مـسـتـی آرد زیـر درخـت مـا سـایـه
بـسـوی خـرگه جـانان گـریزم ای گردونکـه نیسـت بـهر امـان خـیمه تـرا سـایه
قـتــیـل تــیـغ فـنـا جــامـه بــقـا پــوشـدچـو بـر وی افتـد ازآن سرو در قبـا سایه
چـو عـشـق در دلـم آمد زمن نمـاند اثـرچـو دید طلعت خورشید شد زجـا سایه
نـرنـجـد ار بـزنـی تـیـغ بـر سـر عـاشـقننالـد ارچـه چـوخـاکـسـت زیر پـا سـایه
ثـنـای او نـتـوان گـفـت سـیف فـرغـانیچـگـونـه گـویـد خـورشـیـد را ثـنـا سـایه

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج