فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 31 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٥٥٨: زاندیشه تو که هست جان در وی

زاندیشه تو که هست جان در ویدل چون قفس است و طوطیان در ویدر نـعـت تـوانـد طـوطـیـان یـک یکهـمـچـو لـب تــو شـکـر فـشـان در ویهـر دل کــه غــم تــو انـد…

زاندیشه تو که هست جان در وی دل چون قفس است و طوطیان در وی
در نـعـت تـوانـد طـوطـیـان یـک یک هـمـچـو لـب تــو شـکـر فـشـان در وی
هـر دل کــه غــم تــو انـدرو نــبــود مرده شـمرش که نیسـت جـان در وی
از هر دو جـهان نشـان نمـی گـیرد آن دل کـه تــســت یـک نـشـان در وی
هرنکتـه زعـلم این چـنین عـاشـق در تـــســت هــزار بـــحــروکــان در وی
عرشیست علیه استـوی الرحـمن نـی چـون فـلـکـسـت واخـتــران در وی
مـن ازسـخـن تـو لـب بـهـم گـیـرم چــون کــار نـمــی کــنــد زبــان در وی
در ذکــر مــعــانـی تــو مــی بــایـد لــفـــظـــی زگــهــر هــزار کــان در وی
آنجـا کـه مـقـام عـاشـقـان تـسـت نـازل چــو زمـیـن شـد آســمـان در وی
در بـحـر غمت که بـی کنارست آن مـــایــیــم فـــتـــاده تـــا مــیــان در وی
مــارا وتــرا ازیـن جــهـان ای جــان هـرچــنـد کـه کــردم امـتــحــان در وی
جـانـیـسـت زحـزن عـالـمـی بــا او روییـسـت زحـسـن یک جـهـای در وی
گـر جـان منسـت دلپـذیرم نیسـت هـرچـیـز(کـه) ازتــو نـیـسـت آن در وی
در وصـف تـو شـعـر سـیف فرغانی دریـســت کـشـیـده ریـســمـان در وی

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج
آخرین اخبار شعر و ادبیات