چـون خـط از لعـل لب آن ماه می آید بـروناز جـگـرگـاه بـدخـشـان آه می آید بـرونتـا قیامت دل نخواهد ماند در زندان جـسمعـاقبـت از زیر ابـر این ماه می آید …
چـون خـط از لعـل لب آن ماه می آید بـرون | از جـگـرگـاه بـدخـشـان آه می آید بـرون |
تـا قیامت دل نخواهد ماند در زندان جـسم | عـاقبـت از زیر ابـر این ماه می آید بـرون |
چـون نظر بـر حـاصـل عمر عزیزان می کنم | از دل بـی حـاصلم صـد آه می آید بـرون |
تـشنه، بـرگردید سیراب از لب بـحر سراب | دلو ما خالی همان از چاه می آید بـرون |
می بـرد از هوش پـیش از آمدن بـویش مرا | دورباش شاه پیش از شاه می آید برون |
سایه بیدست در گرمای محشر، هر که را | آه ســردی از دل آگــاه مــی آیــد بــرون |
می جـهند از آه مظلومان سـلامت ظالمان | بـرق اگر سالم ز خرمنگاه می آید بـرون |
نقطه ای کز خـامه صـائب تـراوش می کند | ماه کـنعـانی بـود کـز چـاه می آید بـرون |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج