ازرخــت در نـظـرم بــاغ وگـلـســتــان آیـدوز لـبـت در دهـنـم چـشـمـه حـیوان آیـدروی خـوب تـو گر اسلام کند بـروی عرضهمچو دین بت شکند کفر ومسلمان آیدگر …
ازرخــت در نـظـرم بــاغ وگـلـســتــان آیـد | وز لـبـت در دهـنـم چـشـمـه حـیوان آیـد |
روی خـوب تـو گر اسلام کند بـروی عرض | همچو دین بت شکند کفر ومسلمان آید |
گر رخ خـویش بـعشـاق نمایی یک شـب | در مه روی تـو ای دوست چـه نقصان آید |
آفـتـابـی چـوتـو بـا خـویشـتـن آرد بـر مـن | روز وصـلـت چـو شـب هـجـر بـپـایـان آید |
بـرسر کوی تـو بـسیار چـو من می گردند | مـگـس آنـجـا کـه شـکـر دیـد فـراوان آیـد |
گـوی میدان تـمـاشـاش زنخـدان تـو بـس | گـر دلی در خـم آن زلـف چـو چـوگـان آید |
کـامـش از دادن جـان تـلـخ نـگـردد هـرگـز | لـب شـیـریـن تــو آن را کـه بــدنـدان آیـد |
بـا نـسـیم سـر زلـف تـو بـتأثـیر یکـیسـت | بـوی پـیـراهـن یوسـف کـه بـکـنـعـان آیـد |
مرگ را حکم روان نیست برآن کس کو را | بــهــر بــیـمــاری دل درد تــو درمــان آیـد |
بـی غم عشـق تـو دایم منم از طـاعـتـها | همچـو عاصی که گنه کرد وپـشیمان آید |
بـر زر وسـیـم زنـم سـکـه دولـت چـو مـرا | خـطـبـه شـعـر بـنام چـوتـو سـلـطـان آید |
سـخـن آورده عشقسـت نه پـرورده طبـع | همـه داننـد کـه این گـوهر از آن کـان آید |
سیف فرغانی پـیوسته سخن شیرین گو | تــا پــسـنـدیـده آن خـسـرو خـوبــان آیـد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج