فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٥٣١: صوفی چرا هوشیار شد ساقی چرا بی کار شد

صوفی چـرا هوشیار شـد سـاقی چـرا بـی کار شـدمسـتـی اگر در خـواب شد مسـتـی دگر بـیدار شدخـورشـیـد اگـر در گـور شـد عـالـم ز تـو پــرنـور شـدچـشم خـوشت م…

صوفی چـرا هوشیار شـد سـاقی چـرا بـی کار شـدمسـتـی اگر در خـواب شد مسـتـی دگر بـیدار شد
خـورشـیـد اگـر در گـور شـد عـالـم ز تـو پــرنـور شـدچـشم خـوشت مخـمور شد چـشم دگر خـمار شد
گـر عـیش اول پـیـر شـد صـد عـیش نـو تـوفـیـر شـدچـون زلـف تــو زنـجــیـر شـد دیـوانـگـی نـاچـار شـد
ای مطرب شیرین نفس عشرت نگر از پـیش و پـسکس نشـنود افـسـون کس چـون واقف اسـرار شـد
مـا مـوســیـیـم و تــو مـهـا گـاهـی عـصـا گـه اژدهـاای شـاهـدان ارزان بــهـا چــون غـارت بــلـغـار شـد
لعـلت شـکـرها کوفـتـه چـشـمت ز رشـک آموخـتـهجــان خــانـه دل روفــتــه هـیـن نـوبــت دیـدار شــد
هر بار عذری می نهی وز دست مستی می جهیای جان چه دفعم می دهی این دفع تو بسیار شد
ای کرده دل چـون خـاره ای امشـب نداری چـاره ایتـو مـاه و مـا اسـتــاره ای اسـتـاره بــا مـه یـار شـد
ای مـاه بــیـرون از افـق ای مـا تــو را امـشـب قـنـقچون شب جهان را شد تـتق پـنهان روان را کار شد
گـر زحـمـت از تـو بـرده ام پـنـداشـتـی مـن مـرده امتـو صافی و من درده ام بـی صاف دردی خـوار شـد
از وصـل هـمـچـون روز تــو در هـجـر عـالـم سـوز تــودر عـشـق مـکـرآمـوز تـو بـس سـاده دل عـیار شـد
نـی تـب بــدم نـی درد سـر سـر مـی زدم دیـوار بـرکز طـمع آن خـوش گلشـکـر قـاصـد دلم بـیمار شـد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج