فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 27 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٥٢٥: بی گاه شد بی گاه شد خورشید اندر چاه شد

بـی گـاه شـد بـی گـاه شـد خـورشـید اندر چـاه شـدخـیزید ای خـوش طـالـعـان وقـت طـلـوع ماه شـدسـاقـی بــه سـوی جـام رو ای پــاسـبــان بــر بــام روای جـ…

بـی گـاه شـد بـی گـاه شـد خـورشـید اندر چـاه شـدخـیزید ای خـوش طـالـعـان وقـت طـلـوع ماه شـد
سـاقـی بــه سـوی جـام رو ای پــاسـبــان بــر بــام روای جــان بــی آرام رو کـان یـار خـلـوت خـواه شـد
اشکی که چشم افروختی صبـری که خرمن سوختیعـقـلی که راه آموخـتـی در نیم شـب گمراه شـد
جـان های بـاطن روشـنان شـب را بـه دل روشن کنانهندوی شـب نعـره زنان کان تـرک در خـرگاه شـد
بـاشـد ز بـازی های خـوش بـی ذوق رود فـرزین شـوددر سـایـه فـرخ رخـی بـیـدق بــرفـت و شـاه شـد
شـب روح هـا واصـل شـود مـقـصـودهـا حـاصـل شـودچـون روز روشن دل شود هر کو ز شـب آگاه شـد
ای روز چـون حـشـری مگر وی شـب شـب قدری مگریـا چـون درخـت مـوسـیـی کـو مـظـهـر الـلـه شـد
شـب مـاه خــرمـن مـی کـنـد ای روز زیـن بــر گـاو نـهبـنـگـر کـه راه کـهکـشـان از سـنـبـلـه پـرکـاه شـد
در چـاه شـب غـافـل مـشـو در دلـو گـردون دسـت زنیوسـف گـرفـت آن دلـو را از چـاه سـوی جـاه شـد
در تیره شب چون مصطفی می رو طلب می کن صفاکان شه ز معراج شبی بی مثل و بی اشباه شد
خاموش شد عالم بـه شب تـا چست بـاشی در طلبزیرا کـه بـانگ و عـربـده تـشـویش خـلوتـگـاه شـد
ای شـمـس تــبــریـزی کـه تـو از پــرده شـب فـارغـیلاشـرقـی و لاغـربـیی اکـنون سـخـن کـوتـاه شـد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج