تـنها نه اشک راز مرا جسته جسته گفتغـمـاز رنـگ هم بـه زبـان شـکـسـتـه گـفـتاز سنگ سخت تـر سخنان در سر شرابچـشم و دهان یار بـه بـادام و پـسـتـه گفت!رازی…
| تـنها نه اشک راز مرا جسته جسته گفت | غـمـاز رنـگ هم بـه زبـان شـکـسـتـه گـفـت |
| از سنگ سخت تـر سخنان در سر شراب | چـشم و دهان یار بـه بـادام و پـسـتـه گفت! |
| رازی که بود پرده نشین همچو اشک من | مژگان شوخ چـشم بـه مردم نشستـه گفت |
| شـرمنده ام ز خـط کـه سـیه بـخـتـی مرا | بـر روی نازکـش بـه زبـان شـکـسـتـه گـفـت |
| صائب تمام شعر تو یکدست و تـازه است | این قسم شعرها نتوان جسته جسته گفت |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج











