گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشقدررسـد در حـین مدد از سـاقی صـهبـای عـشـقور بــدرد طـبـل شـادی لـشـکـر عـشـاق رامــژده انــافــتــحــنــا دردمــد ســ…
گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشق | دررسـد در حـین مدد از سـاقی صـهبـای عـشـق |
ور بــدرد طـبـل شـادی لـشـکـر عـشـاق را | مــژده انــافــتــحــنــا دردمــد ســرنــای عــشــق |
زهر اندر کـام عـاشـق شـهد گـردد در زمان | زان شکرهایی که روید هر دم از نی های عشق |
یـک زمـان ابـری بـیـایـد تـا بــپـوشـد مـاه را | ابـر را در حـین بـسـوزد بـرق جـان افـزای عـشـق |
در مــیـان ریـگ ســوزان در طــریـق بــادیـه | بـانگ های رعـد بـینی مـی زنـد سـقـای عـشـق |
سـاقیا از بـهر جـانت سـاغری بـر خـلق ریز | یـا صـلـا درده بـه سـوی قـامـت و بـالـای عـشـق |
شمس تـبـریز ار بـتـاند از قبـاب رشک حـق | قـبــه هـای مـوج خــیـزد آن دم از دریـای عـشـق |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج