غـافـلند از زندگـی مسـتـان خـوابزندگانی چـیسـت مستـی از شرابتــا نـپــنـداری شـرابــی گـفـتـمـتخــانـه آبــادان و عـقـل از وی خــراباز شـراب شوق جـانا…
غـافـلند از زندگـی مسـتـان خـواب | زندگانی چـیسـت مستـی از شراب |
تــا نـپــنـداری شـرابــی گـفـتـمـت | خــانـه آبــادان و عـقـل از وی خــراب |
از شـراب شوق جـانان مسـت شو | کانچه عقلت می بـرد شرست و آب |
قرب خـواهی گردن از طاعت مپـیچ | جامگی خواهی سر از خدمت متاب |
خــفــتــه در وادی و رفــتــه کـاروان | تـرسمش منزل نبـیند جـز بـه خـواب |
تا نپاشی تخم طاعت، دخل عیش | بــرنـگـیـری، رنـج بــیـن و گـنـج یـاب |
چـشمه حـیوان بـه تـاریکی درست | لؤلؤ انـدر بــحــر و گـنـج انـدر خــراب |
هر کـه دایم حـلقـه بـر سـندان زند | نـاگـهـش روزی بـبــاشـد فـتـح بــاب |
رفـت بــایـد تـا بــه کـام دل رسـنـد | شـب نـشـسـتـن تــا بــرآیـد آفـتـاب |
سـعـدیا گر مزد خـواهی بـی عمل | تـشـنه خـسـبـد کـاروانی در سـراب |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج