فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

شماره ٤٩٦: تماشای بتان از چشم خون بسیار می آرد

تـماشای بـتـان از چـشم خـون بـسیار می آردنــگـــاه گـــرم آخـــر آه آتـــشـــبـــار مـــی آردنیم طـوطی که بـا آیینه بـاشـد روی حـرف منمـرا چـشـم سـخـن…

تـماشای بـتـان از چـشم خـون بـسیار می آردنــگـــاه گـــرم آخـــر آه آتـــشـــبـــار مـــی آرد
نیم طـوطی که بـا آیینه بـاشـد روی حـرف منمـرا چـشـم سـخـنگـو بـر سـر گـفـتـار می آرد
در آن گلشن که من دست تصرف در بغل دارمگل از شوخی شبیخون بر سر دستار می آرد
مـبـر ز انـدازه بـیـرون صـحـبــت یـاران یـکـدل راکه صحبـت چـون مکرر شد ملالت بـار می آرد
زمـین ریـگ بـوم حـرص سـیـرابـی نـمـی دانـدقــنـاعــت مـرد را آبــی بــه روی کــار مـی آرد
بــه زیـر گـنـبــد دسـتـار آخـر پــهـن شـد زاهـدتــعــیـن بــر ســر آدم بــلــا بــســیـار مـی آرد
نفس فهمیده زن تـا بـرخـوری از زندگی صـائبکـه خـرج بـی تأمـل تـنگـدسـتـی بـار مـی آرد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج