فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٨٩: خط مشکین او سودای عنبر را به جوش آرد

خـط مشـکین او سـودای عنبـر را بـه جـوش آردنـگـاه گـرم او خــون ســمـنـدر را بــه جــوش آردبه جوش آورد خون صبـح را روی چو خورشیدشچـو طفلی کز محبـت شیر …

خـط مشـکین او سـودای عنبـر را بـه جـوش آرد نـگـاه گـرم او خــون ســمـنـدر را بــه جــوش آرد
به جوش آورد خون صبـح را روی چو خورشیدش چـو طفلی کز محبـت شیر مادر را بـه جـوش آرد
بـه اندک روی گرمی بـوالهوس بـیتـاب می گردد شراری می تواند سایه پرور را بـه جوش می آرد
نـوای عـشـقـبــازان گـرمـیـی در چـاشـنـی دارد که طوطی در نی افسرده، شکر را به جوش آرد
چـه سـازد دامن دشـت جـنون بـا گـرم جـولانی که از نقش قدم صحرای محشر را بـه جـوش آرد
زحــرف آشـنـایـی، پــاک گـوهـر مـی رود از جــا نـسـیمـی سـینه دریای اخـضـر را بـه جـوش آرد
نـدارد عــالـم پــرشــور، دســتــی بــر دل قــانـع که ممکن نیسـت دریا آب گوهر را بـه جـوش آرد
شـود افسـرده خـون در پـیکرش از سـردی عالم اگـر نه شـعـله فـطـرت سـخـنور را بـه جـوش آرد
سفر کن از وطن گر سینه پرجوش می خواهی که جوش بـحر هیهات است عنبر را به جوش آرد
چـنان افـسـردگـی شـد عـام صـائب در زمان ما کـه شـیر گرم نتـوانسـت شـکـر را بـه جـوش آرد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج