گـفـتـم مکـن چـنین ها ای جـان چـنین نبـاشـدغـم قصـد جـان ما کرد گفـتـا خـود این نبـاشـدغـم خـود چـه زهـره دارد تـا دسـت و پــا بــرآردچـون خـرده اش بـ…
گـفـتـم مکـن چـنین ها ای جـان چـنین نبـاشـد | غـم قصـد جـان ما کرد گفـتـا خـود این نبـاشـد |
غـم خـود چـه زهـره دارد تـا دسـت و پــا بــرآرد | چـون خـرده اش بـسوزم گر خرده بـین نبـاشد |
غـم تــرســد و هـراســد مـا را نـکـو شـنـاســد | صــد دود از او بــرآرم گــر آتــشــیـن نـبــاشــد |
غـم خـصـم خـویش دانـد هم حـد خـویش دانـد | در خـدمـت مـطـیعـان جـز چـون زمـین نبـاشـد |
چـــون تـــو از آن مــایــی در زهــر اگـــر درآیــی | کــی زهـر زهـره دارد تــا انـگــبــیـن نـبــاشــد |
در عـیـن دود و آتــش بــاشـد خــلـیـل را خـوش | آن را خــدای دانـد هـر کــس امــیـن نـبــاشــد |
هر کس که او امین شد با غیب همنشین شد | هر جنس جنس خود را چون همنشین نباشد |
ای دســت تــو مـنـور چــون مـوسـی پــیـمـبــر | خـواهم که دسـت موسی در آسـتـین نبـاشد |
زیــرا گـــل ســـعـــادت بـــی روی تـــو نـــرویــد | ایاک نـعـبـد ای جـان بـی نـسـتـعـین نـبـاشـد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج