خـط از خـون مـانـع آن غـمـزه کـافـر نـمـی گـرددزبـان شمشیر را پـیچیده از جوهر نمی گرددبـلایی نیسـت چـون افسـردگی دلهای روشن رانمی گردد یتیم این قطره ت…
خـط از خـون مـانـع آن غـمـزه کـافـر نـمـی گـردد | زبـان شمشیر را پـیچیده از جوهر نمی گردد |
بـلایی نیسـت چـون افسـردگی دلهای روشن را | نمی گردد یتیم این قطره تا گوهر نمی گردد |
از ان از گـرد عـصـیـان رو نـمـی تـابـم کـه آیـیـنـه | نگردد تـا سـیه، مشتـاق روشنگر نمی گردد |
شـکـایـت نـیـسـت از دور فـلـک اربـاب عـرفـان را | دل مستـان ملول از گردش ساغر نمی گردد |
صدا از کوه برگردد، عجب کوهی است تمکینش | که از دلبـسـتـگی فریاد از آنجـا بـرنمی گردد |
عـبـث آن جـنگجـو بـر آب و آتـش می زند خـود را | بـرات خـط چـو حـکـم آسـمانی بـرنمی گردد |
نمی سـوزد چـراغ هیچ کس تـا صبـحـدم صـائب | کدامین اخـگر سوزنده خـاکستـر نمی گردد؟ |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج