فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

شماره ٤٧٠: سفیدی پرده دار چشم خونپالا نمی گردد

سـفـیدی پـرده دار چـشـم خـونپـالا نمی گرددکــف دریـا زطــوفــان مــانــع دریـا نـمــی گــرددزشـوق پـای بـوس بــحـر در سـر آتـشـی دارمکـه سـیل مـن غـبـ…

سـفـیدی پـرده دار چـشـم خـونپـالا نمی گرددکــف دریـا زطــوفــان مــانــع دریـا نـمــی گــردد
زشـوق پـای بـوس بــحـر در سـر آتـشـی دارمکـه سـیل مـن غـبـارآلـود از صـحـرا نمـی گـردد
مکن بـا عشق ای عقل گرانجان دعوی بـینشکـه کـوه قـاف هم پـرواز بـا عـنـقـا نـمـی گـردد
بـه صـد امید دل را صـیقـلی کـردم، ندانسـتـمکــه در آیـیـنـه آن آیـیـنـه رو پــیـدا نـمـی گــردد
زتـنهایی دل خـود می خـورد خو کرده صحـبـتبه خود هر کس که گردید آشنا تنها نمی گردد
زتـصویر دل شیرین بـه خود چون بـید می لرزموگـرنـه تــیـشـه مـن کـنـد از خـارا نـمـی گـردد
مـگــر مـی آورد آبــی بــه روی کــار مــا، ورنـهبــه آب زنــدگــانـی آســیـای مــا نـمــی گــردد
ندارد موشـکـافـی حـاصـلی غـیر از پـریشـانینپـوشـد تـا نظـر از خـود کسـی بـینا نمی گردد
نــدارد راه در دلــهــای قــانــع شــورش دنــیــاکـه هـرگـز آب گـوهـر تـلـخ از دریـا نـمـی گـردد
اگر ذوق سخن داری دل خود ساده کن صائبکـه بـی آیینه هرگـز طـوطـیی گـویا نمی گـردد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج