گـرد غـم فـرش اسـت دایـم در غـم آبـاد وطـندر غریبـی نیسـت مکروهی بـه جـز یاد وطنای بـسـا نعـمت کـه یادش بـه ز ادراکـش بـوداز وطـن می سـاخـتـم ای کـاش …
گـرد غـم فـرش اسـت دایـم در غـم آبـاد وطـن | در غریبـی نیسـت مکروهی بـه جـز یاد وطن |
ای بـسـا نعـمت کـه یادش بـه ز ادراکـش بـود | از وطـن می سـاخـتـم ای کـاش بـا یاد وطـن |
مرهمش خـاکستـر شام غریبـان است و بـس | هـر کـه را بــر دل بـود زخـمـی ز بـیـداد وطـن |
از دل و جـان بـنـده غـربـت نگـردد، چـون کـند؟ | آنچـه یوسـف دید از اخـوان در غـم آبـاد وطـن |
من که در غربت چو لعل از سیم دارم خانه ها | سـنگ بـر دل تـا بـه کی بـندم ز بـیداد وطن؟ |
گــر غــبــار دل نـمـی گـردیـد ســد راه اشــک | مـی رسـانـیـدم بـه آب از گـریـه بـنـیـاد وطـن |
این زمان صـائب دل از یاد غـریبـی خـوش کـنم | من که دل خوش کردمی پیوسته از یاد وطن |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج