فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٦٤: زان سر زلف مرا بی سرو سامان کردی

زان سـر زلف مرا بـی سـرو سـامان کردیخـاطـرم جـمـع نـشـد تـا تـو پـریـشـان کـردیمن به سودای غمت اشک به دامن کردمتـا تـو از سـنبـل تـر مـشـک بـه دامـان …

زان سـر زلف مرا بـی سـرو سـامان کردیخـاطـرم جـمـع نـشـد تـا تـو پـریـشـان کـردی
من به سودای غمت اشک به دامن کردمتـا تـو از سـنبـل تـر مـشـک بـه دامـان کـردی
سـینه صد چـاک و جـگر پـاره خـدا را بـنگرکـه چـه ها بـا من از آن چـاک گـریبـان کـردی
حیرتی دارم از آن صورت زیبـا که تو راستکه بـه یک جـلوه مرا صـورت بـی جـان کـردی
عـنـدلـیب دل مـن نغـمـه سـرا شـد روزیکـانجـمن را ز رخـت صـحـن گـلسـتـان کـردی
خـون بــهـای دلـم از لـعـل گـهـربــار بــیـارچون به خون غرقه اش از خنجر مژگان کردی
نام شـمشـیر تـو آسـایش جـان بـاید کـردکه ز کـشـتـن همه دشـوار من آسـان کـردی
سـالها در طـلـبـت گـوشـه نشـینی کـردمتـا گـذاری بـه سـر گـوشـه نـشـیـنـان کـردی
هم نشـینان تـو از بـوی ریاحـین مـسـتـندوه که در کار سـمن و سـنبـل و ریحـان کردی
تـا فـروغـی نـظـری در رخ زیـبــای تـو کـردفـارغـش از مه و خـورشـید درخـشـان کـردی

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج