دل از گـفـتــار نـاســنـجــیـده بــی آرام مـی گـرددکه شکر خواب، تلخ از مرغ بـی هنگام می گرددتــلــافــی را مــکــافــات عــمـل در آســتــیـن دارددهـن …
دل از گـفـتــار نـاســنـجــیـده بــی آرام مـی گـردد | که شکر خواب، تلخ از مرغ بـی هنگام می گردد |
تــلــافــی را مــکــافــات عــمـل در آســتــیـن دارد | دهـن گـوینـده را تـلـخ اول از دشـنـام مـی گـردد |
نـدارد نـامـداری حــاصــلـی غــیـر از ســیـه رویـی | عـقـیق از سـاده لـوحـیها بـه گـرد نام مـی گـردد |
دوامـی نـیـسـت رنـگ آمـیـزی مـیـهـای لـعـلـی را | نـبـیـنـد زردرویی هـر کـه خـون آشـام مـی گـردد |
اگـر خـورشـید تـابـان پـخـتـه می سـازد ثـمـرها را | زروی آتــشــیـن چــون آرزوهـا خــام مـی گـردد؟ |
کـند هر کـس که در دولت فـرامش دوسـتـداران را | زدولـت کـام دل نـادیـده، دشـمـنـکـام مـی گـردد |
مـروت نـیسـت خـنـدیـدن بـه حـال مـا سـیه روزان | زخـط صـبــح بـنـاگـوش تـو آخـر شـام مـی گـردد |
شـود چـون از شـراب لاله گون گـلگـل رخ سـاقـی | پـی تـسـخـیر دل، گیرنده چـون گلدام می گـردد |
بـه حسن استـماع از شکوه خالی می شود دلها | دل مـیـنـا تـهـی از گـوش پــهـن جـام مـی گـردد |
مـه تــابــان کـجــا مـســتــور از ابــر تــنـک گـردد؟ | نهان در جامه کی آن سروسیم اندام می گردد؟ |
زعاشق دار و گیر حسن سرکش می شود افزون | کـه بـهر سـرو، طـوق قـمـریان گـلـدام می گـردد |
مـگـر از الـتـفـات خـاص تـسـخـیـرش کـنـی، ورنـه | تـسـلی کی دل صـائب بـه لطف عام می گردد؟ |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج