فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 27 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٥٩: ای مرده ای که در تو ز جان هیچ بوی نیست

ای مرده ای که در تو ز جان هیچ بوی نیسترو رو که عشـق زنده دلان مرده شـوی نیسـتمـــانـــنـــده خــــزانـــی هـــر روز ســــردتــــردر تـو ز سـوز عـشـق ی…

ای مرده ای که در تو ز جان هیچ بوی نیسترو رو که عشـق زنده دلان مرده شـوی نیسـت
مـــانـــنـــده خــــزانـــی هـــر روز ســــردتــــردر تـو ز سـوز عـشـق یکـی تـای مـوی نیسـت
هـرگـز خـزان بــهـار شـود ایـن مـجــو مـحــالحـاشـا بـهار همـچـو خـزان زشـتـخـوی نیسـت
روبــاه لـنـگ رفــت کـه بــر شــیـر عــاشــقـمگفـتـم کـه این بـه دمدمه و های هوی نیسـت
گـیـرم کـه سـوز و آتــش عـشـاق نـیـسـتــتشرمت کجـا شـدسـت تـو را هیچ روی نیسـت
عـاشـق چـو اژدهـا و تـو یـک کـرم نـیـسـتـیعاشق چـو گنج ها و تـو را یک تـسوی نیسـت
از من دو سـه سـخـن شنو اندر بـیان عشـقگر چـه مرا ز عـشـق سـر گفت و گوی نیسـت
اول بــدان کـه عـشـق نـه اول نـه آخــرســتهر سو نظر مکن که از آن سوی سوی نیسـت
گــر طــالــب خــری تــو در ایــن آخــرجــهــانخر می طلب مسیح از این سوی جوی نیست
یکتـا شـدسـت عـیسـی از آن خـر بـه نور دلدل چـون شکمبـه پـرحـدث و تـوی تـوی نیست
بــا خــر مـیـا بــه مـیـدان زیـرا کــه خــرســواراز فـارسـان حـمـلـه و چـوگـان و گـوی نـیـسـت
هندوی سـاقی دل خـویشم که بـزم ساخـتتــا تــرک غــم نـتــازد کـامـروز طــوی نـیـســت
در شـهـر مـسـت آیم تـا جـمـلـه اهـل شـهـردانـنـد کــایـن زهـی ز گـدایـان کــوی نـیـســت
آن عـشـق مـی فـروش قـیامـت هـمـی کـنـدزان بـاده ای کـه درخـور خـم و سـبـوی نیسـت
زان مـی زبـان بـیابـد آن کـس کـه الـکـنسـتزان مـی گـلـو گـشـاید آن کـش گـلـوی نیسـت
بـس کـن چـه آرزوسـت تـو را این سـخـنـوریبـــاری مــرا ز مــســتـــی آن آرزوی نــیــســت

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج