فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

شماره ٤٥٧: زدست تنگ بر بی برگ دنیا تنگ می گردد

زدسـت تـنگ بـر بـی بـرگ دنیا تـنگ می گرددبـه ره پـیمـا زکـفـش تـنگ صـحـرا تـنگ می گـرددزجـان بـگـسـل اگـر آزاده ای، کـز رشـتـه مریمجهان چون دیده سوزن …

زدسـت تـنگ بـر بـی بـرگ دنیا تـنگ می گرددبـه ره پـیمـا زکـفـش تـنگ صـحـرا تـنگ می گـردد
زجـان بـگـسـل اگـر آزاده ای، کـز رشـتـه مریمجهان چون دیده سوزن به عیسی تنگ می گردد
زشورم رخنه ها چون کهکشان افتاد در گردونکـه مـی پـرزور چـون افـتـاد مـینـا تـنگ مـی گـردد
بـرآر از قـید عـقـل و هوش دل را، کـز نگهبـانانبـه طـفـل شـوخ مـیدان تـمـاشـا تـنگ مـی گـردد
زکثرت نیست بـر خاطر غبـاری سینه صافان رازجـوش عـکـس بـر آیینه کی جـا تـنگ می گردد؟
زشوق قطع راه عشـق اگر بـرخـود چـنین بـالدبـه نقـش پـای مـن دامـان صـحـرا تـنگ می گـردد
وطـن زندان شـود بـر هر که گردد در هنر کاملکه بـر گوهر چو غلطان گشت دریا تـنگ می گردد
بـه ریزش هر کـه عـادت کـرد در میخـانه همتبـه افشردن گلویش کی چو مینا تـنگ می گردد؟
جـهـان در دیـده کـوتـاه بــیـنـان وسـعـتـی داردبـه مـقـدار بـصـیـرت مـلـک دنـیـا تـنـگ مـی گـردد
تلاش صدر در بـیرون در بـگذار و خوش بـنشینکـه بـر بـالـانشـینان بـیشـتـر جـا تـنگ مـی گـردد
چـه سـازد تـنگنای شـهر صائب بـا جـنون من؟کـه بـر دیوانه مـن کـوه و صـحـرا تـنـگ مـی گـردد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج