زدسـت تـنگ بـر بـی بـرگ دنیا تـنگ می گرددبـه ره پـیمـا زکـفـش تـنگ صـحـرا تـنگ می گـرددزجـان بـگـسـل اگـر آزاده ای، کـز رشـتـه مریمجهان چون دیده سوزن …
زدسـت تـنگ بـر بـی بـرگ دنیا تـنگ می گردد | بـه ره پـیمـا زکـفـش تـنگ صـحـرا تـنگ می گـردد |
زجـان بـگـسـل اگـر آزاده ای، کـز رشـتـه مریم | جهان چون دیده سوزن به عیسی تنگ می گردد |
زشورم رخنه ها چون کهکشان افتاد در گردون | کـه مـی پـرزور چـون افـتـاد مـینـا تـنگ مـی گـردد |
بـرآر از قـید عـقـل و هوش دل را، کـز نگهبـانان | بـه طـفـل شـوخ مـیدان تـمـاشـا تـنگ مـی گـردد |
زکثرت نیست بـر خاطر غبـاری سینه صافان را | زجـوش عـکـس بـر آیینه کی جـا تـنگ می گردد؟ |
زشوق قطع راه عشـق اگر بـرخـود چـنین بـالد | بـه نقـش پـای مـن دامـان صـحـرا تـنگ می گـردد |
وطـن زندان شـود بـر هر که گردد در هنر کامل | که بـر گوهر چو غلطان گشت دریا تـنگ می گردد |
بـه ریزش هر کـه عـادت کـرد در میخـانه همت | بـه افشردن گلویش کی چو مینا تـنگ می گردد؟ |
جـهـان در دیـده کـوتـاه بــیـنـان وسـعـتـی دارد | بـه مـقـدار بـصـیـرت مـلـک دنـیـا تـنـگ مـی گـردد |
تلاش صدر در بـیرون در بـگذار و خوش بـنشین | کـه بـر بـالـانشـینان بـیشـتـر جـا تـنگ مـی گـردد |
چـه سـازد تـنگنای شـهر صائب بـا جـنون من؟ | کـه بـر دیوانه مـن کـوه و صـحـرا تـنـگ مـی گـردد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج