فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

شماره ٤٥١: عمر اگر باشد ز قید تن رها خواهم شدن

عمر اگر بـاشد ز قید تـن رها خواهم شدنبــی گـره چـون مـوجـه آب بــقـا خـواهـم شـدنبــیـنـوا سـازد مـرا گـر چـنـد روزی بــرگـریـزدر بــهـاران صـاحـب بــ…

عمر اگر بـاشد ز قید تـن رها خواهم شدنبــی گـره چـون مـوجـه آب بــقـا خـواهـم شـدن
بــیـنـوا سـازد مـرا گـر چـنـد روزی بــرگـریـزدر بــهـاران صـاحـب بــرگ و نـوا خـواهـم شـدن
می کند بـر مدعای من فلک ها سیر و دورگر چـنین بـی مطلب و بـی مدعا خـواهم شدن
چـون لبـاس غنچـه دارد چـرخ مینایی خطرگر بـه قدر آنچـه گشتـم غنچه، وا خواهم شدن
هوشـمند و میکش و دیوانه و عـاقل شـدمتـا ز نـیـرنـگ جـهـان دیگـر چـهـا خـواهـم شـدن
غـافـل از مـرکـز نـگـردد گـردش پــرگـار مـنسـاکـن آن آسـتــانـم هـر کـجــا خـواهـم شـدن
از بصیرت نیست مردم را نیاوردن به چشممـن کـه در انـدک زمـانـی تـوتـیا خـواهـم شـدن
بــرنـدارد خــاکـسـاری دسـت از دامـن مـرابـر زمین گر نقش بـندم، نقش پـا خـواهم شدن
گر چنین فکر تـو از خود می بـرد بـیرون مراحـلـقـه بـیـرون ایـن مـاتـم سـرا خـواهـم شـدن
داشــتــم چــون ســرو از آزادگـی امـیـدهـامن چه دانستم چنین سر در هوا خواهم شدن
گـشــت خــط آشــنـارو پــرده بــیـگـانـگـیبـا تـو حـیـرانـم دگـر کـی آشـنـا خـواهـم شـدن
مـنزل اول گـرانـبـاری بـه خـاکـم مـی کـنـدگر بـه این سامان حسرت زو جـدا خواهم شدن
زود خـواهم کرد صائب حـلقه نام خویش راگر بـه این عنوان ز پـیری ها دو تـا خواهم شدن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج