عـشـق را حـمل بـر مجـاز مکنجـان ده ار عاشقی وناز مکنبـا خودی گرد کوی عشق مگردمؤمنی بـی وضـو نمـاز مـکـندست بـاخـود بـکار دوست مبـربـسـوی قـبـلـه پـا د…
عـشـق را حـمل بـر مجـاز مکن | جـان ده ار عاشقی وناز مکن |
بـا خودی گرد کوی عشق مگرد | مؤمنی بـی وضـو نمـاز مـکـن |
دست بـاخـود بـکار دوست مبـر | بـسـوی قـبـلـه پـا دراز مـکـن |
بـا چـنین رو بـگـرد کـعـبـه مگرد | جـامـه کـعـبــه و نـمـاز مـکـن |
چـون دلت نیست محرم تـوحید | سـفـر کـعـبـه و حـجـاز مـکـن |
از پــی تــن قــبـــای نــاز مــدوز | مرده راجـز کـفـن جـهاز مکـن |
قـدمـت در مقـام محـمودیسـت | خـویـشـتـن بـنـده ایـاز مـکـن |
راز در دل چو دانه در پنبه است | همچـو حـلاج کشـف راز مکن |
بـنـسـیمـی کـه بـر دهانـت وزد | لب خود همچو غنچه بازمکن |
بـازکن چشم تـا بـبـینی دوست | چـون بـدیدی دگـر فـراز مکـن |
تـا تـوانـی چـو سـیف فـرغـانـی | عشق را حمل بـر مجـاز مکن |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج