فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٤٣٦: چند حرف آب و نان چون مردم غافل زدن؟

چـنـد حـرف آب و نـان چـون مـردم غـافـل زدن؟تــا بــه کـی بــر رخــنـه دیـوار زنـدان گـل زدن؟نـیسـت جـز تـسـلـیم لـنـگـر عـالـم پـر شـور رادست و پا پوچ…

چـنـد حـرف آب و نـان چـون مـردم غـافـل زدن؟تــا بــه کـی بــر رخــنـه دیـوار زنـدان گـل زدن؟
نـیسـت جـز تـسـلـیم لـنـگـر عـالـم پـر شـور رادست و پا پوچ است در دریای بـی ساحل زدن
از تـن خـاکـی بـه مردی گرد چـون مجـنون بـرآرتـا تـوانـی دسـت خـود بــر دامـن مـحـمـل زدن
می شود چون رشته اشک از گره مطلق عنانرشــتــه امــیـد مــا را عــقــده مــشــکــل زدن
حـاصل سنگ از درخـت بـی ثـمر بـار دل اسـتاز تهی مغزی است حرف سخت با مدخل زدن
نـیـســت مــانـع از تــردد وصــل دریـا ســیـل راقـطـره بـیـش از راه مـی بـایـد درین مـنـزل زدن
بـهر مشـتـی خـون که رزق خـاک گردد عاقبـتدسـت، بـی شـرمـی بـود بـر دامـن قـاتـل زدن
سـبـزه خـوابـیده را سـهل اسـت کـردن پـایمالنیسـت از مردی بـه قـلب دشـمنان غـافـل زدن
گـر بـه رعـنایی فـشـاند دامـن، آزادسـت سـروورنه آسـان اسـت پـشـت پـای بـر حـاصـل زدن
بــحـر را صـائب نـگـردد مـانـع جــوش و خـروشاز خـس و خـاشاک سوزن بـر لب سـاحـل زدن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج