فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٢٩: گر خون من ز شیشه بریزد به جام او

گـر خـون من ز شـیشـه بـریزد بـه جـام اولـب بــر نـدارم از لـب یـاقــوت فــام اوبـا من سـخـن ز لعـل روان بـخـش یار کـنآب حـیات را چـه کـنـد تـشـنه کـام…

گـر خـون من ز شـیشـه بـریزد بـه جـام اولـب بــر نـدارم از لـب یـاقــوت فــام او
بـا من سـخـن ز لعـل روان بـخـش یار کـنآب حـیات را چـه کـنـد تـشـنه کـام او
یک عـمر تـلخ کام نشـسـتـم که عـاقبـتحـرفی شـنیدم از لب شیرین کلام او
کــار مـرا بــه نـیـم نـگـاهـش تــمـام کــردبــنـگـر چـه مـیـکـنـد نـگـه نـاتـمـام او
گـر واعـظـان حـدیث قـیامـت شـنـیده انـدمـن دیده ام قـیـامـت خـود در قـیام او
دست کسی بـه نقره خـامش نمی رسدجانم بسوخت در سر سودای خام او
دستی که دل بـر آن سر زلف دو تا کشیداز من کشـیده دسـت فـلک انتـقام او
ما را بـبـخـش اگر بـه کشاکش فتـاده ایمکــز اشــتــیـاق دانـه نــدیـدیـم دام او
عاشق نمی کشد قدم از رهگذار دوستگــر افــعــی گـزنـده بــود زیـر کــام او
هرگـز همـا بـه اوج سـعـادت نـمـی رسـدتـا از پـی شـرف نـنـشـینـد بـه بـام او
گـشـتـنـد مـتــفـق هـمـه خـوبــان روزگـارآن گـه زدند سـکـه شـاهی بـه نام او
دانی که چیست حالت درویش و پـادشاهگر بـنگری بـه فـقر من و احـتـشـام او
در عـهد شـاه نـظـم فـروغـی نظـام یافـتیـارب کـه مـسـتـدام بـمـانـد نـظـام او
شـمس الملوک ناصردین شـه که روز بـارشاهان سـتـاده اند بـه صف سلام او

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج