فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 3 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٢٣: نسیم صبحگاه از غنچه ام دلگیر برگردد

نـسـیم صـبـحـگـاه از غـنـچـه ام دلـگـیر بـرگـرددگـره چـون مـحـکـم افـتـد نـاخـن تـدبـیر بـرگـرددبـشـو دسـت از دل دیوانه چـون گردید صحـراییکه ممکن نیست…

نـسـیم صـبـحـگـاه از غـنـچـه ام دلـگـیر بـرگـردد گـره چـون مـحـکـم افـتـد نـاخـن تـدبـیر بـرگـردد
بـشـو دسـت از دل دیوانه چـون گردید صحـرایی که ممکن نیست کس زان خاک دامنگیر برگردد
زجان سیرست هر کس از حریم عشق می آید کـه مهمان از سـر خـوان کـریمان سـیر بـرگـردد
غـم از دل مـی بـرد نـظـاره لـبـهـای مـیـگـونـش چـه صـورت دارد از میخـانه کـس دلگیر بـرگردد؟
نـظـر چـون عـاشـق بـیـتـاب بــردارد زرخـسـاری کــه از گــردانــدن او چــهـره تــصــویـر بــرگــردد
بـه دل بـرگشـت گرد آلود خـجـلت آهم از گردون چـو صیادی که دسـت خـالی از نخـجـیر بـرگردد
بـه همواری تـوان مغلوب کردن خصم سرکش را زروی نـرم مـوم ایـنـجـا دم شـمـشـیـر بــرگـردد
اگرچـه سـنگ طفلان تـوتـیا کرد اسـتـخـوانش را نـشـد مـجــنـون مـا از کـوچـه زنـجــیـر بــرگـردد
بـرات قسـمت حـق گرچـه بـرگشـتـن نمی داند زبــخـت واژگـون مـا بـه پـسـتـان شـیـر بـرگـردد
کــمــان چــرخ را زه مـی کــنـد گــردن فــرازیـهـا اگـر دزدد هـدف سـر در گـریـبــان، تـیـر بـرگـردد
بـه زخـم اولین از عـشـق بـی پـروا قـناعـت کـن بـه صید کشتـه خود نیست ممکن شیر بـرگردد
ندارد حـاصـلی بـا سـخـت رویان گـفـتـگو صـائب که چون بـاشد هدف از سنگ خارا، تـیر بـرگردد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج