فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤١٨: لبش را هر چه بوسیدم، فزون تر شد هوای من

لبش را هر چه بوسیدم، فزون تر شد هوای مننـدارد انـتــهـایـی خـواهـش بــی مـنـتـهـای مـنچــرا بــالـاتــر از واعـظ نـبــاشــم بــر لـب کـوثــرکه در می خ…

لبش را هر چه بوسیدم، فزون تر شد هوای مننـدارد انـتــهـایـی خـواهـش بــی مـنـتـهـای مـن
چــرا بــالـاتــر از واعـظ نـبــاشــم بــر لـب کـوثــرکه در می خانه دایم صدر مجـلس بـود جـای من
خـطـای بـنـده بـایـد تـا عـطـای خـواجـه بـنـمـایدنـمـایـان شــد عـطــای او ز طـومـار خــطـای مـن
شبـی کز شور مستـی گریه مستـانه سر کردمســحــر از در درآمـد شــاهـد شـیـریـن ادای مـن
سـکندروار در ظلمت بـسـی لب تـشـنه گردیدمکـه جـام بـاده شـد سـرچـشـمـه آب بـقـای مـن
بـه صد تـعجـیل بـسـتـان از کفش پـیمانه می راکه در پیمان خود سست است یار بی وفای من
بـه میدان محـبـت خـون بـهایش از که بـسـتـانمکه پـامال سواران شد دل بـی دسـت و پـای من
دوای عـاشـق دلخـسـتـه را معـشـوق می داندکـسـی تـا درد نشـنـاسـد نمـی دانـد دوای مـن
خـدا را زاهـدا بــر چـیـن بــسـاط خـودنـمـایـی راکــه خــود رایـی نـدارد ره بــه بــازار خــدای مــن
ز خـود بـیگانه شو گر بـا تـو خـواهی آشـنا گرددکه من از خـود شـدم بـیگانه تـا شـد آشنای من
رسـاند آخـر بـه دسـت من سـر زلف رسـایش راچـه منت ها که دارد بـر سـرم بـخـت رسـای من
سـزد گـر تـیـغ ابــرویـش گـشـایـد کـشـور دلـهـاکه هم شکل است بـا تیغ شه کشورگشای من
ابـوالـفـتـح مـظـفـر نـاصـرالـدیـن شـاه دیـن پـرورکـه اعـدایش بـه خـون خـفـتـند از تـیر دعـای من
فروغـی مسـتـی من کم نشـد از دولت سـاقیکـه بـر عـمـرش بـیـفـزایـد خـدای مـن بـرای مـن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج