چـند چـون طـاوس بـاشـی محـو بـال خـویشـتـن؟زیـر پـای خـود نـبـینـی از جـمـال خـویشـتـنکم مبـاش از مرغ بـسـمل در شـهادتـگاه عـشـقمی ز خون خود کن و مطرب…
چـند چـون طـاوس بـاشـی محـو بـال خـویشـتـن؟ | زیـر پـای خـود نـبـینـی از جـمـال خـویشـتـن |
کم مبـاش از مرغ بـسـمل در شـهادتـگاه عـشـق | می ز خون خود کن و مطرب ز بال خویشتن |
چون مه از نقصان دل خود را مخور، خورشید باش | تــا ز حـال خـود نـگـردی در زوال خـویـشـتـن |
مـطــلــب روی زمـیـن در زیـر دامـان شــب اســت | جز بـر این دامن مزن دست سؤال خویشتن |
بــسـتــر و بــالـیـن مـن از سـایـه بــال هـمـاسـت | تـا سـر خـود را کشـیدم زیر بـال خـویشـتـن |
عـمـر خــود را کـم بــه امـیـد فـزونـی مـی کـنـنـد | ساده لوحانی که می دزدند سال خویشتـن |
بــا دل افــکــن گـفــتــگـوی دوســتــی را از زبــان | در ثـمر پـوشـیده کـن بـرگ نهال خـویشـتـن |
تــرجــمــان گــوهــر شــاداب، آب او بـــس اســت | لـب بـگـز صـائب ز اظـهـار کـمـال خـویشـتـن |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج