خـوشـا چـشـمی که بـا آن طاق ابـرو آشنا گرددکز این محراب هر حاجت که می خواهی روا گردددر ایـام خــط از عـاشــق عـنـا نـداری نـمـی آیـدگـدای شـرمـگـیـن د…
خـوشـا چـشـمی که بـا آن طاق ابـرو آشنا گردد | کز این محراب هر حاجت که می خواهی روا گردد |
در ایـام خــط از عـاشــق عـنـا نـداری نـمـی آیـد | گـدای شـرمـگـیـن در پـرده شـب بــی حـیـا گـردد |
دل بـیـگـانـه خـوی مـن مـیـانـجـی بـرنـمـی دارد | من و حسنی که پـیش از چشم بـا دل آشنا گردد |
زمطلب چون گذشتی سر نهد مطلب به دنبالت | فـلـک بــر مـدعــا گـردد چــو دل بــی مـدعـا گـردد |
سـخـنـور شـکـوه بــیـهـوده دارد از تـهـیـدسـتـی | نمی داند کـه نی چـون پـر شـکـر شـد بـینوا گردد |
زیـاد پــیـری افـتـد رعـشـه در رگـهـای جـان مـن | چو شمعی کز نسیم صبـحدم بی دست و پا گردد |
تــمـنـای رهـایـی داشـتــم از خــط، نـدانـسـتــم | کـه از هر حـلـقـه ای در صـید دل دامی جـدا گـردد |
زدرد داغــهــای مــشــکــســود مــن خــبــر دارد | بـه عشق نو خطی هر کس که صائب مبـتلا گردد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج