فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٤١١: موج دریا را نباشد اختیار خویشتن

مـوج دریـا را نـبــاشـد اخــتــیـار خــویـشـتــندسـت بـردار از عـنـان گـیر و دار خـویشـتـنزهد خشک از خاطرم هرگز غبـاری برنداشتمرکـب نی بـار بـاشـد بـر…

مـوج دریـا را نـبــاشـد اخــتــیـار خــویـشـتــندسـت بـردار از عـنـان گـیر و دار خـویشـتـن
زهد خشک از خاطرم هرگز غبـاری برنداشتمرکـب نی بـار بـاشـد بـر سـوار خـویشـتـن
خاک باشد از مصافم چشم دشمن را نصیبکرده ام تـا خـاکسـاری را حـصار خـویشـتـن
خـار دیـوار گـلـسـتـانـم کـه از بــی حـاصـلـیمی کشم خـجـلت ز اوج اعتـبـار خـویشتـن
خـلوتـی چـون خـانه آیینه داری پـیش دسـتبـهـره ای بـردار از بـوس و کـنـار خـویشـتـن
گـوهر از گـرد یتـیمـی می شـود کـامـل عـیاربیش ازین دامن مکش از خاکسار خویشتن
مـی تـوانـی آتـش شـوق مـرا خـامـوش کـردگـر دلـت خـواهد، بـه لعـل آبـدار خـویشـتـن
دیـدن آیـیـنـه را مـوقـوف خــواهـی داشــتــنگـر بـدانی حـال مـن در انـتـظـار خـویشـتـن
گر دهم ملک سلیمان را بـه موری بی سؤالهمچنان بـاشم ز همت شرمسار خویشتن
بـس کـه چـون آیینه صـائب دیده ام نـادیدنیمی شـمارم زنگ کلفـت را بـهار خـویشـتـن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج