فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

شماره ٤١١: شکر لعل لبش در تلخی دشنام می پیچد

شـکـر لـعـل لـبـش در تـلـخـی دشـنـام مـی پـیچـدزشیرینی زبـانش بـوسه در پـیغام می پیچدگــل امــیــدواری مــی تـــوان چـــیــد از عــتـــاب اوبـه ظاهر گ…

شـکـر لـعـل لـبـش در تـلـخـی دشـنـام مـی پـیچـدزشیرینی زبـانش بـوسه در پـیغام می پیچد
گــل امــیــدواری مــی تـــوان چـــیــد از عــتـــاب اوبـه ظاهر گرچه گوش آرزوی خام می پـیچـد
دل پــر خــون عـاشـق مـی شـود گـلـگـونـه رویـشبه این عنوان اگر آن زلف عنبر فام می پیچد
درین صحرا که دامن بر کمر بسته است کهسارشزهی غـافـل کـه پـا در دامن آرام می پـیچـد
رهــایـی نــیــســت از مــوج حــوادث بــیـقــراران رازبیتابی بـه بـال و پر فزون این دام می پیچد
زغــفـلـت رشــتــه امـیـد خــود کـوتــاه مـی ســازدگدای کوتـه اندیشی که در ابـرام می پـیچد
بـه دست پـر، عنان نتـوان گرفتـن اسـب سرکش راتـهیدستـی عنان نفس بـدفرجـام می پـیچد
اگــر صـــیــد مــراد هــر دو عـــالــم در کــمــنــد آردزناکامی همان صائب دل خودکام می پـیچد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج