دامـــگـــاه تـــازه ای پـــرواز را مــنــظـــور بـــوداین که می کردم نفس را راست گاهی در قفسگز ز تـنهایی بـنالد محـض کافر نعـمتـی اسـتهرکـه چـون صـیا…
دامـــگـــاه تـــازه ای پـــرواز را مــنــظـــور بـــود | این که می کردم نفس را راست گاهی در قفس |
گز ز تـنهایی بـنالد محـض کافر نعـمتـی اسـت | هرکـه چـون صـیاد دارد خـانـه خـواهی در قـفـس |
چشم وا کردن بـه روی بـیوفایان مشکل است | کـاش مـی بـود از حـریم بـیضـه راهـی در قـفـس |
از دل صــدچــاک مــی بــیـنــم جــمــال یــار را | بـر گـلسـتـان دارم از حـسـرت نگـاهی در قـفـس |
چـاره زنـدانـی افـلـاک تـسـلـیـم اسـت و بـس | نـیسـت غـیـر از زیر بـال خـود پـنـاهـی در قـفـس |
دل نـشـد عـبــرت پــذیـر از تــنـگـنـای آسـمـان | مـی رود هرمـویم از غـفـلـت بـه راهی در قـفـس |
سـایه گل نیسـت جـای خـواب و ما دلمردگـان | راسـت می سـازیم هردم خـوابـگاهی در قـفـس |
بـی پـر و بــالـی مـگـر صـائب بـه داد مـا رسـد | کـز پــر خــود گـاه در دامـیـم و گـاهـی در قـفــس |
گـر بـبـینم روی گـل را صـبـحـگـاهی در قـفـس | خـــط آزادی شـــود هــر مــد آهــی در قـــفـــس |
گوشـه چـشـمی اسـت از صیاد ما را التـماس | هـســت بــاغ دلـگـشــای مـانـگـاهـی در قـفـس |
بند و زندان بر دل خوش مشرب من بار نیست | کــز دل واکــرده دارم پــیـشــگــاهـی در قــفــس |
خــاطـر صـیـاد را نـتــوان پــریـشـان سـاخــتــن | ورنـه داردســیـنـه صــد چــاک، آهـی در قــفــس |
در گرفتـاری اسـت اندک التـفـاتـی بـی شـمار | مـی زنـد پـهلـو بـه شـاخ گـل، گـیاهی در قـفـس |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج