طـوق جـنون سـلسـله شـد بـاز مکن سـلسـله رالـابـه گـری می کـنمت راه تـو زن قـافـله رامـسـت و خـوش و شـاد تــوام حــامـلـه داد تــوامحـامـلـه گـر بـار ن…
طـوق جـنون سـلسـله شـد بـاز مکن سـلسـله را | لـابـه گـری می کـنمت راه تـو زن قـافـله را |
مـسـت و خـوش و شـاد تــوام حــامـلـه داد تــوام | حـامـلـه گـر بـار نـهد جـرم مـنـه حـامـلـه را |
هـیـچ فــلـک دفــع کـنـد از ســر خــود دور ســفــر | هیچ زمـین دفـع کـنـد از تـن خـود زلـزلـه را |
می کشد آن شه رقمی دل به کفش چون قلمی | تازه کن اسلام دمی خواجه رها کن گله را |
آنـچ کــنـد شــاه جــفــا آبــلـه دان بــر کــف شــه | آنـک بـیابـد کـف شـه بـوسـه دهـد آبـلـه را |
همـچـو کـتـابـیسـت جـهـان جـامـع احـکـام نـهـان | جان تـو سردفتـر آن فهم کن این مسئله را |
شـاد هـمـی بــاش و تـرش آب بـگـردان و خـمـش | بــاز کـن از گـردن خـر مـشـغـلـه زنـگـلـه را |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج