فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٤٠: طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را

طـوق جـنون سـلسـله شـد بـاز مکن سـلسـله رالـابـه گـری می کـنمت راه تـو زن قـافـله رامـسـت و خـوش و شـاد تــوام حــامـلـه داد تــوامحـامـلـه گـر بـار ن…

طـوق جـنون سـلسـله شـد بـاز مکن سـلسـله رالـابـه گـری می کـنمت راه تـو زن قـافـله را
مـسـت و خـوش و شـاد تــوام حــامـلـه داد تــوامحـامـلـه گـر بـار نـهد جـرم مـنـه حـامـلـه را
هـیـچ فــلـک دفــع کـنـد از ســر خــود دور ســفــرهیچ زمـین دفـع کـنـد از تـن خـود زلـزلـه را
می کشد آن شه رقمی دل به کفش چون قلمیتازه کن اسلام دمی خواجه رها کن گله را
آنـچ کــنـد شــاه جــفــا آبــلـه دان بــر کــف شــهآنـک بـیابـد کـف شـه بـوسـه دهـد آبـلـه را
همـچـو کـتـابـیسـت جـهـان جـامـع احـکـام نـهـانجان تـو سردفتـر آن فهم کن این مسئله را
شـاد هـمـی بــاش و تـرش آب بـگـردان و خـمـشبــاز کـن از گـردن خـر مـشـغـلـه زنـگـلـه را

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج