می شود خرج زمین چون میوه خام افتد به خاکوای بـرآن کـس کـه اینجـا ناتـمـام افـتـد بـه خـاکاز طـلـوع واز غـروب مـهـر روشـن شـد کـه چــرخهرکه رابـرداشت ص…
می شود خرج زمین چون میوه خام افتد به خاک | وای بـرآن کـس کـه اینجـا ناتـمـام افـتـد بـه خـاک |
از طـلـوع واز غـروب مـهـر روشـن شـد کـه چــرخ | هرکه رابـرداشت صبـح از خاک شام افتد به خاک |
بــی تأمـل از لـب هـرکـس کـه حــرفـی ســرزنـد | مست خواب آلوده ای از پـشت بـام افتد بـه خاک |
هـســت بــیـرنـگـی هـمـان در گــوهـر اوبــرقــرار | پـرتـو خـورشـید اگـر رنگین ز جـام افـتـد بـه خـاک |
نیسـت کـبـر و سـرکـشـی در طـینت روشـندلـان | پـرتـو خـورشید پـیش خـاص و عام افتـد بـه خـاک |
بــس کـه دارد سـرو اورا تـنـگ در بــرسـرکـشـی | نیست ممکن سایه آن خوشخـرام افتـد بـه خـاک |
هـسـت از دشـمـن تـواضـع ریشـه مـکـرو فـریـب | کی بـود از خاکساران گر چه دام افتـد بـه خاک ؟ |
در وصـال از حــســرت ســرشـار مـن دارد خــبــر | هرکه را در پـای گل ازدسـت جـام افتـد بـه خـاک |
از نــوای دلــخــراش مــن بـــه یــاد گــلــســتــان | اشـک گـردد دانه و از چـشـم دام افـتـد بـه خـاک |
از هـوا گـیـرد سـخـن را چـون طـرف بــاشـد رسـا | مـسـتــمـع چــون نـارسـا کـلـام افـتــد بــه خــاک |
دم زدن کـفـرســت در بــزم حــضــور خــامـشــان | بـرهمن پـیش صـنم جـای سـلـام افـتـد بـه خـاک |
دیـده هـای پــاک ســازد نــاتــمــامــان را تــمــام | نـور مـاه نـاقــص از روزن تــمـام افــتــد بــه خــاک |
می فتـد از پـختـگی بـرخاک هرجا میوه ای است | جز سخن صائب که چون افتاد خام ،افتد به خاک |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج