از بــصـیـرت نـیـسـت دنـبــال تــمـنـا تــاخـتــنهمچو طفلان هر طرف بـهر تـماشا تـاختنتـا چـو سـوزن رشـتـه پـیونـد مـریم نگـسـلـیاز زمین بر آسمان نتوان…
از بــصـیـرت نـیـسـت دنـبــال تــمـنـا تــاخـتــن | همچو طفلان هر طرف بـهر تـماشا تـاختن |
تـا چـو سـوزن رشـتـه پـیونـد مـریم نگـسـلـی | از زمین بر آسمان نتوان چو عیسی تاختن |
چون توانی همعنان شد بـا سبکروحان، که تو | مانده کردی مرکب تـن را ز بـی جا تـاختـن |
دارد آتــش زیـر پــای خـویـشـتـن مـوج سـراب | از سـبـک مـغـزی بـود دنـبـال دنـیا تـاخـتـن |
گوی سبقت هر که از میدان برد مردست مرد | سهل بـاشد در بـیابـان اسب تـنها تـاختـن |
بـر سـبـک مغـزی غـبـار انفعـال افزودن اسـت | اسب چوبـین بـا بـراق عرش پـیما ساختن |
داغ دارد جـــرأت پـــروانـــه صـــائب شـــیــر را | از که می آید بـه آتـش بـی محابـا تـاختن؟ |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج