در کهنسـالی نفس را راست نتـوان ساخـتـنراسـت ناید بـا کـمان حـلقـه تـیر انداخـتـناز سـبــکـروحـان نـیـایـد بــا گـرانـان سـاخـتـنچون تـواند کشتی خالی ب…
در کهنسـالی نفس را راست نتـوان ساخـتـن | راسـت ناید بـا کـمان حـلقـه تـیر انداخـتـن |
از سـبــکـروحـان نـیـایـد بــا گـرانـان سـاخـتـن | چون تـواند کشتی خالی بـه لنگر تـاختـن؟ |
گـریـه هـم زنـگ کــدورت مـی بــرد از دل مـرا | گـر بـه تـردسـتـی تـوان آیینـه را پـرداخـتـن |
سخـت نامردی است گر تـیغ از نیام آرد بـرون | هر که سـازد کار دشمن از سپـر انداخـتـن |
در خطرگاهی که تیر از خاک می روید چو نی | گـردن دعـوی نـبـاید چـون هدف افـراخـتـن |
گفـتـگوی سـخـت بـا ممسـک ندارد حـاصـلی | بـر درخت بـی ثمر تـا چند سنگ انداختن؟ |
ســایـه بــال هـمـا ز افــتــادگـی گـردد بــلـنـد | صـرفـه نبـود حـرف ما را بـر زمین انداخـتـن |
کــرد خــرج آب و گـل کــوتــاه بــیـنـی هـا مـرا | پیشتر از خانه می بایست خود را ساختن |
گـوشـه چـشـمی اگـر بـاشـد ازان نقـش مراد | می توان صائب دو عالم را به داوی بـاختن |
نـیکـی از آب روان چـون تـیر بـرگـردد ز سـنـگ | زیر تـیغ یار صـائب مـی تـوان جـان بـاخـتـن |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج