فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 مرداد 1403

شماره ٣٩٠: در کهنسالی نفس را راست نتوان ساختن

در کهنسـالی نفس را راست نتـوان ساخـتـنراسـت ناید بـا کـمان حـلقـه تـیر انداخـتـناز سـبــکـروحـان نـیـایـد بــا گـرانـان سـاخـتـنچون تـواند کشتی خالی ب…

در کهنسـالی نفس را راست نتـوان ساخـتـنراسـت ناید بـا کـمان حـلقـه تـیر انداخـتـن
از سـبــکـروحـان نـیـایـد بــا گـرانـان سـاخـتـنچون تـواند کشتی خالی بـه لنگر تـاختـن؟
گـریـه هـم زنـگ کــدورت مـی بــرد از دل مـراگـر بـه تـردسـتـی تـوان آیینـه را پـرداخـتـن
سخـت نامردی است گر تـیغ از نیام آرد بـرونهر که سـازد کار دشمن از سپـر انداخـتـن
در خطرگاهی که تیر از خاک می روید چو نیگـردن دعـوی نـبـاید چـون هدف افـراخـتـن
گفـتـگوی سـخـت بـا ممسـک ندارد حـاصـلیبـر درخت بـی ثمر تـا چند سنگ انداختن؟
ســایـه بــال هـمـا ز افــتــادگـی گـردد بــلـنـدصـرفـه نبـود حـرف ما را بـر زمین انداخـتـن
کــرد خــرج آب و گـل کــوتــاه بــیـنـی هـا مـراپیشتر از خانه می بایست خود را ساختن
گـوشـه چـشـمی اگـر بـاشـد ازان نقـش مرادمی توان صائب دو عالم را به داوی بـاختن
نـیکـی از آب روان چـون تـیر بـرگـردد ز سـنـگزیر تـیغ یار صـائب مـی تـوان جـان بـاخـتـن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج